اعانت بر اثم در حقوق جزای اسلام

چاپ

مقدمه:‌ یكی از مباحث مهم حقوق جزا در حوزه ، مسئله است. معاونت در جرم در حقوق جزای غالب كشورهای جهان به رسمیت شناخته شده و دارای احكام خاص خود می‌باشد. البته صرفنظر از اصل بحث معاونت در جرم، در مورد جزئیات آن همچون شرایط تحقق یا مجازات معاون در نظامهای مختلف جزایی اختلاف مشاهده می‌شود. مقدمه:‌ یكی از مباحث مهم حقوق جزا در حوزه ، مسئله است. معاونت در جرم در حقوق جزای غالب كشورهای جهان به رسمیت شناخته شده و دارای احكام خاص خود می‌باشد. البته صرفنظر از اصل بحث معاونت در جرم، در مورد جزئیات آن همچون شرایط تحقق یا مجازات معاون در نظامهای مختلف جزایی اختلاف مشاهده می‌شود. به طور مثال، برخی از نظامهای حقوقی طرفدار نظریه هستند كه بر اساس آن مجازات معاون باید همسنگ با كیفر مباشر باشد. به صورت كلی، آمریكا و دیگر كشورهای كامن‌لا را می‌توان در زمره طرفداران این نظریه قلمداد نمود. از دیدگاه این نظامهای حقوقی، یك فرد ممكن است به دلیل اعمال ارتكابی دیگران مسئول شناخته شود، چنانكه گویی خود او مرتكب آن اعمال شده است. در واقع، همكاری یا شراكت در جرم ناشی از همزادی متافیزیكی با مباشر می‌باشد. بنابراین فعل مباشر به طرز سحرآمیزی به همكار یا شریك وی انتقال می‌یابد.1 اما در مقابل نظریه "برابری"، گروه دیگری از كشورها همچون آلمان و فرانسه قرار دارند كه معتقدند مجازات هر فرد باید به اندازه سهم وی در ارتكاب جرم تعیین گردد. از نظر حقوقدانان كشورهای اخیر، هر فرد مسئول و پاسخگوی اقداماتی می‌باشد كه خود انجام داده است. بنابراین یا در حقوق جزا جایگاهی ندارد.2 البته در حقوق جزای ایران نیز مجازات معاون جرم بر اساس خفیفتر از مجازات مباشر است، مگر در مواردی كه یا باشد كه در واقع، قانونگذار در این موارد عناوین مجرمانه جدیدی را مورد قرار داده است.‌
به هر حال معاونت در جرم، شرایط تحقق و مجازات آن در حقوق جزای اسلام (سیاسات)3 نیز مورد توجه قرار گرفته است. این بحث در كتب فقها و اصولیین شیعه تحت عنوان یا و در كتب فقها و اصولیین اهل سنت با عنوان مطرح شده و دارای احكام خاصی می‌باشد. برای بررسی دقیق معاونت در جرم در حقوق جزای اسلام یا همان اعانت براثم، باید علاوه بر ارائه تعریف و طرق ارتكابی آن، به مطالعه این مسئله در آیات و روایات پرداخته و به نظریه فقها و اصولیین در این زمینه توجه نمود. ‌

تعریف اعانت براثم‌
اعانت كه به معنای یاری كردن، یاری دادن و كمك كردن می‌باشد4 از افعال بوده و عبارت است از اینكه شخصی مقدمات انجام فعل یا ترك فعلی را برای شخص دیگری فراهم كند، اما مرتكب در عمل ارتكابی خود مستقل و مختار باشد.5‌
اثم نیز از جمله الفاظی می‌باشد كه در قرآن به معنای آمده است. توضیح آنكه در قرآن 17 واژه در معنای گناه به كار رفته است كه عبارتند از: ذنب (35 بار)، معصیت (33 بار)، اثم (48 بار)، سیئه (165 بار)، جرم (61 بار)، حرام (75 بار)، خطیئه (22 بار)، فسق (53 بار)، فساد (50 بار)، فجور (6 بار)، منكر (16 بار)، فاحشه (24 بار)، خبث (16 بار)، شر (این واژه غالبا در مورد بلاها و گرفتاریها استعمال شده ولی گاهی نیز در مورد گناه به كار رفته است مانند آیه 8 سوره زلزال)، لمم (1 بار)، وزر (26 بار) و حنث (2 بار).6 البته در روایات نیز واژه‌های دیگری همچون جریره، جنایت، زلت، عثرت، عیب و... در مورد گناه به كار رفته‌اند كه هر كدام بیانگر نوعی از گناه می‌باشند.7‌
به معنای سستی،كندی، واماندن و محروم شدن از پاداش‌ها‌است، زیرا در حقیقت فرد گناهكار یك فرد وانده بوده و نباید خود را زرنگ پندارد.8 برخی معتقدند اثم به عمل نامشروعی اطلاق می‌شود كه از روی قصد انجام گرفته باشد. به طور مثال، آیات 105 و 106 از سوره مائده به صفات كسانی كه به عنوان گواه شرعی در وصیت مربوط به ارث شركت می‌جویند اشاره داشته و می‌فرماید كه اگر به عدالت گواهی ندهند مرتكب گناه (اثم) شده‌اند. همچنین در آیه 20 سوره نساء، بهتان زدن به زن با قصد نپرداختن حقوق وی و بازپس گرفتن آنچه به وی داده شده است، (اثم مبین) خوانده شده است.9
به این ترتیب با توجه به مطالب فوق می‌توان اصطلاح یا در حقوق جزای اسلام را با اصطلاح در حقوق جزای وضعی منطبق دانست. در حقوق جزای موضوعه معاونت در جرم یعنی تحریك یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع به ارتكاب جرم و فراهم كردن وسایل و یا ارائه طریق و یا تسهیل وقوع آن به هر نحو خصوصا با دسیسه، فریب و نیرنگ. بنابراین معاون جرم كسی است كه بدون آنكه شخصا به اجرای جرم منتسب به مباشر پرداخته باشد با رفتار خود عامدا وقوع جرم را تسهیل كرده و یا مباشر را به ارتكاب آن برانگیخته است.10 (‌‌R.merle) و (‌‌Vitu) دو تن از حقوقدانان برجسته فرانسوی می‌گویند: بر این اساس می‌توان گفت ممكن است دو یا چند نفر بدون اینكه در انجام عملیات اجرایی (عنصر مادی) جرم یا گناه شركت كنند، با اقدام یا اقدامات آگاهانه خود در سایر مراحل مختلف جرم یا گناه نقش خاصی را عهده‌دار شوند و مباشر یا شركای در جرم یا گناه را در ارتكاب اعمال خود به طور غیر مستقیم یاری و مساعدت نمایند.به این عمل در حقوق جزای اسلام گفته می‌شود. بنابراین اعانت براثم همان معاونت در انجام گناه (اعم از ترك واجب یا ارتكاب حرام) است، همچون فروش انگور به كارخانه مشروب‌سازی، اجاره دادن منزل به كسی كه كار نامشروعی انجام می‌دهد، فروش سلاح به كسی كه مرتكب قتل عمد می‌شود و واسطه‌گری بین راشی (رشوه‌دهنده) و مرتشی (رشوه‌گیرنده) كه اصطلاحا نامیده می‌شود (رایش نوعی فاعل میانجی در تحقق بزه رشا و ارتشا است).‌
باید توجه داشت كه امروزه نظریه معاونت در اعمال (اعم از فعل یا ترك فعل) دیگران، بخش جداناپذیری از تفكرات اخلاقی مدرن را تشكیل می‌دهد؛ بنابراین در حقوق جزای نوین صرفا به اشخاصی كه به تنهایی و برای خود مرتكب جرم می‌شوند توجه نمی‌گردد. در زمان حاضر، بیش از گذشته توجهات معطوف به گروه‌هایی می‌باشند كه با شركت در یك كنش متقابل، سبب ایجاد یك جرم با مسئولیت مشترك می‌شوند. این امر خصوصا در مواردی كه افراد در همكاری كامل و بی‌چون و چرا با یكدیگر در قالب مواردی همچون دولت، شركت و سازمان‌های جنایتكار، مرتكب جرم می‌گردند صادق است.12‌
طرق اعانت براثم‌
همان طرقی كه در حقوق جزای وضعی در مورد معاونت در جرم وجود دارند، در حقوق جزای اسلام نیز در مورد اعانت براثم قابل تصور می‌باشند. این طرق عبارتند از: ‌
1‌ - تحریك: تحریك در لغت به معنی برانگیختن، به حركت درآوردن و واداشتن بوده و در اصطلاح حقوقی عبارت است از توصیه، تشویق مجدانه و تزریق افكار مجرمانه برای مصمم كردن دیگری به ارتكاب جرمی معین.13 بنابراین تحریك به جرم یعنی واداشتن دیگری به ارتكاب جرم به هر دستاویزی، خواه با دادن مال، وعده و یا فریب و خواه با تشویق، ترغیب و به طور كلی تقویت نیروی اراده ارتكاب به جرم مانند تهییج حس كینه و انتقامجویی. همچنین افعال دیگری نظیر پند و اندرز، توصیه و تجویز كه مباشر را به ارتكاب جرم مصمم كند، نوعی تحریك محسوب می‌شوند.14 پس تحریك كننده كسی است كه در عمل مادی جرم دخالتی نداشته اما محرك فاعل جرم در ارتكاب بزه به عناوین مختلف باشد. از این نظر می‌توان گفت معاون در اینجا فاعل اخلاقی یا ذهنی جرم است؛ به همین دلیل برخی از نظام‌های كیفری محرك جرم را مانند شریك جرم می‌دانند.15‌
برای اینكه تحریك به ارتكاب جرم معاونت تلقی گردد باید سه شرط را دارا باشد كه عبارتند از: ‌
اولا- تحریك باید مستقیم و صریح باشد: یعنی اندیشه ارتكاب جرم به وضوح و روشنی بیان و به دیگری القاء شده باشد. بنابراین، مطالب دو پهلو و ابهام‌آمیزی كه ذهن مباشر را به ارتكاب جرم خاصی سوق ندهند، تحریك به حساب نخواهند آمد.16
ثانیا- تحریك باید فردی باشد: به این معنی كه مخاطب تحریك باید شخص معلوم و معینی باشد. پس كافی نیست كه كسی در یك مجلس چیزی بگوید یا در روزنامه چیزی بنویسد و سپس فرد دیگری از میان آن جمع یا خوانندگان آن روزنامه به واسطه این سخنان تحریك شده و مرتكب جرمی شود.در بخش نخست این نوشتار درباره تعریف و انحاء اعانت بر اثم بحث شد. اكنون بخش دوم را می‌خوانیم.‌
ثالثا- تحریك باید موثر باشد: به این معنی كه باید از تحریك نتیجه‌ای به دست آید. پس مادام كه از تحریك نتیجه‌ای حاصل نشود، یعنی بر اثر آن جرمی به وقوع نپیوندد و یا شروع به اجرای آن نگردد، تحریك به عنوان معاونت معنی نخواهد داشت.18 بنابراین باید میان تحریك و جرم ارتكابی رابطه سببیت وجود داشته و این رابطه نیز در دادگاه توسط مقامات تعقیب كننده به اثبات برسد.19
2‌ - ترغیب: ترغیب از كلمه رغبت (به معنی علاقه، میل و آرزو) بوده و عبارت است از به رغبت آوردن و راغب كردن دیگری در انجام كاری به هر شیوه‌ای اعم از تشریح و توصیف و یا تصویر فعل مجرمانه. پس اگر كسی در فرد دیگری چنان میل و رغبتی به وجود آورد كه مرتكب را مصمم به ارتكاب جرم كند، می‌توان او را به عنوان معاون مجازات كرد. البته وسیله‌ای كه برای ترغیب به كار می‌رود از نظر نتیجه حاصله بی‌اثر می‌باشد؛ یعنی ترغیب ممكن است از طریق كلام و القاء فكر و انگیزه صورت گیرد و یا با وعده و وعید و یا انگیزه‌های مالی توام باشد. به این ترتیب، تطمیع را نیز می‌توان نوعی ترغیب به حساب آورد. همچنین باید توجه داشت كه تاثیر و نفوذ ترغیب از تحریك كمتر می‌باشد، زیرا تحریك عبارت است از به حركت درآوردن و برانگیختن مباشر یا شركاء در ارتكاب جرم، در حالی كه ترغیب تنها میل و علاقه ارتكاب جرم را در مباشر یا شركاء به وجود می‌آورد.20‌
گاهی قانونگذاران در معانی نزدیك به ترغیب از لفظ كه به معنای آرزومند كردن و به شوق آوردن است استفاده می‌كنند. به هر حال در ترغیب و تشویق نه تنها موثر بودن ضروری نمی‌باشد، بلكه فردی بودن آنها نیز به هیچ وجه در تحقق جرم شرط نیست.21‌
3 - تهدید: تهدید در لغت به معنی ترسانیدن و بیم دادن بوده و در اصطلاح عبارت است از مجموعه اقدامات كتبی یا شفاهی كه شخص تهدیدكننده به عمل می‌آورد تا فرد دیگری را بر خلاف میل باطنی او وادار به ارتكاب عمل مجرمانه نماید به نحوی كه اگر از ارتكاب این عمل امتناع كند، احتمال خطر جانی یا مالی یا شرفی یا افشاء اسرار یا نسبت دادن اموری كه موجب هتك شرف می‌شود، برای شخص تهدید شده زیاد باشد.22‌ بنابراین مقصود از تهدید واداشتن دیگری است به ارتكاب جرم، چندانكه ترس از عاقبت فعل یا ترك فعل مذكور فاعل را مطیع ساخته باشد. به این ترتیب، در تحقق تهدید نوع فعل تهدیدآمیز (اعم از تهدید گفتاری یا نوشتاری) هیچگاه شرط نیست. فقط كافی است شخصی كه به زیان‌های مالی و یا خطرهای جانی یا ناموسی و یا شرفی علیه خود یا خویشاوندان نزدیكش تهدید شده، برای رهایی از نگرانی و تشویش خویش به ارتكاب جرم رضا دهد. پس هر چند فاعل بر خلاف میل باطنی دست به ارتكاب جرم می‌زند، لیكن قصد و اراده هیچگاه از او سلب نمی‌شود.23‌به هر حال، تهدید امری است نسبی و تحقق آن بستگی به شرایط و اوضاع و احوال تهدیدكننده و تهدیدشونده دارد. به طور مثال، اظهار پیرمردی ضعیف و فرسوده به جوانی قوی هیكل كه اگر او از فلان بانك دزدی نكند، وی را مورد ضرب و جرح قرار خواهد داد، تهدید تلقی نمی‌شود. همچنین اگر مافوقی به مرئوس خود بگوید كه خوب بود فلان عمل خلاف انجام میگرفت، به خودی خود تهدید نمی‌باشد، مگر اینكه رئیس نسبت به مرئوس خود عملا تهدیدی هم به كار برده باشد.24‌
‌- تطمیع: تطمیع به معنی به طمع انداختن و برانگیختن حس نفع‌طلبی اشخاص است. بنابراین، تطمیع نوعی ترغیب می‌باشد با این تفاوت كه در تطمیع، انگیزه‌ای كه باعث مصمم شدن دیگری به ارتكاب جرم می‌شود، بیشتر جنبه مادی و مالی دارد، در حالی كه در ترغیب انگیزه‌های منتهی به تصمیم مباشر بر ارتكاب جرم می‌تواند مادی یا معنوی باشد.25‌ به این ترتیب در تطمیع انگیزه ارتكاب جرم همواره مالی و مادی است و مهم نیست كه معاون پیش از ارتكاب جرم به وعده خود وفا كرده یا پس از وقوع جرم از قول خود برگشته باشد. زیرا، تطمیع با قبول پیشكشی نیز مفهوم پیدا می‌كند.26‌ همچنین لازم نیست كه تطمیع‌كننده تعهد پرداخت پول یا منفعت مادی را شخصا قبول كرده باشد، بلكه ممكن است وعده دهد كه اگر فلان عمل انجام گیرد، شخص ثالثی مال یا مزیت مادی معینی را در اختیار مباشر جرم قرار خواهد داد.27‌
نیز كه گاهی در قوانین كیفری به كار رفته است، مترادف تطمیع بوده و به معنای به آز افكندن و به ولع آوردن می‌باشد.28‌
5 - دسیسه، فریب و نیرنگ: فریب و نیرنگ مترادف بوده و به معنای مكر، حیله و خدعه می‌باشند؛ اما چنانچه مكر و حیله به صورت پنهانی واقع گردند نامیده می‌شوند.29‌ به هر حال در مجموع می‌توان گفت منظور از دسیسه، فریب و نیرنگ مجموعه اقدامات خدعه‌آمیزی هستند كه مقدمه ارتكاب جرم به شمار رفته و ممكن است در مجنی‌علیه و یا در مباشر موثر واقع شوند.30 بنابراین احتمال اقدامات مكارانه معاون در دسیسه شوند، فریب و نیرنگ، هم در مورد بزه‌دیده قابل تصور است و هم در مورد مباشر. همچنین باید دانست كه لازم نیست مكر و حیله مستقیما در مباشر جرم موثر واقع شوند تا قابل مجازات باشند، بلكه شرط لازم آن است كه دسیسه، فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شده باشند. به این ترتیب اگر شخصی كه می‌داند الف درصدد قتل ب است، نزد ب رفته و او را به بهانه قدم زدن و گردش از منزل بیرون آورد و این عمل به الف فرصت ارتكاب قتل را دهد، به عنوان معاون قابل مجازات خواهد بود، علیرغم آنكه هیچگونه ارتباطی هم میان او و الف برقرار نشده باشد.31‌
مترادف كلمات فریب و نیرنگ گاهی قانونگذار لفظ را به كار برده است كه به معنی از راه بردن، گمراه كردن و بیراه نمودن می‌باشد.32
6 - تهیه وسایل ارتكاب جرم: وسیله به هر نوع ابزار و آلات نظیر اسلحه، سم، طناب و مكان كه برای ارتكاب جرم ساخته و مهیا شده است اطلاق می‌گردد. البته علم و اطلاع معاون به اینكه وسائل مذكور برای ارتكاب جرم استفاده خواهند شد شرط است.33 بنابراین، اگر كسی تفنگ دوست خود را برای شكار به عاریه گرفته باشد ولی در عوض شكار مجاز حیوان، درصدد قتل دشمن خود برآید، صاحب تفنگ به عنوان معاون جرم تحت تعقیب قرار نخواهد گرفت، زیرا عالم به قصد مجرمانه قاتل نبوده است.34
همچنین لازم است مباشر از وسایلی كه معاون جرم در اختیار او گذاشته و قرار بوده است برای ارتكاب جرم به كار رود استفاده كرده باشد، خواه این وسیله موثر در وقوع جرم باشد و خواه موثر نباشد. به هر حال وحدت قصد و توافق ارادی مباشر و معاون جرم محمول بر ارتكاب جرم با وسیله‌ای است كه برای این منظور پیش از عمل و یا مقارن آن فراهم شده است. بنابراین، اگر مباشر در ارتكاب جرم از وسیله دیگری غیر از آن وسیله‌ای كه معاون جرم برای این منظور تهیه كرده است سود برده باشد، فرض بر این می‌باشد كه این توافق نافرجام مانده است.35

باید توجه داشت كه به اعتقاد برخی از نویسندگان حقوقی، وسایلی كه در ارتكاب جرم به كار می‌روند صرفا اشیاء منقول هستند؛ به طور مثال، نمی‌توان مالك خانه‌ای را كه منزل خود را در اختیار اشخاص دیگری برای ارتكاب جرم قرار داده است به عنوان معاون تعقیب كرد. اما این عقیده امروزه مردود است، زیرا غالب حقوقدانان كیفری وسیله را اعم از منقول یا غیر‌منقول می‌دانند.36
7 - ارائه طریق ارتكاب جرم: یكی دیگر از طرق معاونت، نشان دادن راه و روش ارتكاب جرم است كه این عمل می‌تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم انجام گیرد. یعنی همانطور كه معاون ممكن است اطلاعات لازم درباره نحوه اجرای جرم را در اختیار مجرم بگذارد، همانطور هم ممكن است با علم و اطلاع از اینكه اطلاعات در اختیار مجرم قرار خواهد گرفت، دیگری را در جریان آن اطلاعات قرار دهد.37‌به هر حال، مقصود از ارائه طریق ارتكاب جرم آن است كه شخص با علم به قصد مجرمانه فردی دیگر، راه و روش ارتكاب آن را با راهنمایی، آموزش، دلالت و یا به هر نحو ممكن نشان دهد، چنانكه او را در وصول به قصد خود كمك نماید. بنابراین، اگر كسی بدون آگاهی از اینكه جرمی در حال وقوع است اطلاعاتی در اختیار دیگری بگذارد و بر اساس این اطلاعات جرمی ارتكاب یابد، معاون جرم محسوب نمی‌شود. البته ارائه طریق ارتكاب جرم منحصر به راهنمایی، آموزش و دلالت نیست، بلكه اگر شخصی دیگری را از نارسایی و دشواری‌های شیوه‌ای كه او در ارتكاب جرم برگزیده است باخبر كند، به نحوی كه راه را بر وی هموار نماید، معاونت او در جرم مصداق پیدا كرده است.38‌
8 - تسهیل وقوع جرم: مقصود از تسهیل وقوع جرم انجام اعمالی است كه وقوع جرم را خواه با تاثیر بر ارتكاب و خواه با برداشتن موانع آن ممكن گرداند. البته تسهیل وقوع جرم صور مختلفی دارد و هر مرحله از ارتكاب اعم از اعمال مقدماتی و اجرایی را شامل می‌شود. در هر صورت، تسهیل به شرطی معاونت به شمار می‌رود كه با علم و اطلاع بوده و اعمال تسهیل‌كننده با وقوع جرم رابطه مستقیم داشته باشد؛ به این معنی كه نوعی ارتباط عرفی و منطقی بین فعل معاون و جرم موجود باشد. بنابراین افعالی كه به طور غیر مستقیم حلقه‌های بعید زنجیره علل جرم به شمار می‌آیند عنوان معاونت نخواهند داشت. برای مثال، اگر كسی با علم به اینكه دیگری درصدد ارتكاب جرم است برای كاستن از تشویش و خوف فاعل داروی آرامبخش به او بدهد، این مقدار عمل معاونت به شمار نمی‌رود. البته تسهیل وقوع جرم ممكن است با كمك و دستیاری نیز صورت پذیرد كه چنانچه با جرم ارتكابی همزمان باشد، گاه تشخیص معاون را از مباشر با دشواری مواجه می‌سازد.39
اصولا عملیات معاون جرم باید قبل از ارتكاب یا همزمان با عملیات مادی جرم صورت گرفته باشد. بنابراین، در مواردی كه بعد از ارتكاب جرم اشخاصی به منظور كمك و مساعدت به مجرم، عملیات آگاهانه‌ای را مرتكب شوند، علی‌القاعده معاون جرم محسوب نمی‌گردند. با این وجود، قانونگذار نظر به خطرات ناشی از اعمالی كه بعد از انجام عملیات اجرایی توسط تسهیل‌كننده جرم صورت می‌گیرد، گاهی این‌گونه اعمال را در متون جزایی به طور مستقل مورد جرم‌انگاری قرار داده و قابل تعقیب و مجازات دانسته است.40‌اعانت براثم در قرآن‌
حكم اعانت براثم از آیه 2 سوره مائده استخراج شده است كه خداوند میفرماید: یعنی: یكدیگر را در نیكی و تقوا یاری كنید و در گناه و تعدی به یكدیگر كمك نكنید و از خدا بترسید به درستی كه عقاب خدا بسیار سخت است. ‌
در در مورد آیه فوق آمده است: ‌‌ در نیز در مورد آیه 2 سوره مائده آمده است:

برچسب ها:
آخرین مقالات