موقعيت قانون ، دادگستري و پليس در انگلستان

چاپ

انگلستان و ويلز داراي وحدت سيستم حقوقي و محاكم ميباشند . اسكاتلند سيستم حقوقي و قضائي مخصوص بخود دارد . مقررات قانوني و تشكيلات قضائي انگلستان و ويلز حقوق انگلستان معروف به انگلوساكسون در حقيقت بر مبناي عرف و عادت پايه گزاري شده است بنابراين اولين يادآوري در اين قسمت آنست كه بدانيم كه كد قانوني (مجموعه قوانين مدني و جزائي ) بصورت مدون در انگلستان وجود ندارد . قانون بطور كلي عبارتست از قانون نوشته يا مقرراتي كه مجلسين وضع مي كنند حقوق عرفي-حقوق عرفي كه با توجه بآداب و رسوم بوجود آمده و در حقيقت تصميمات حقوقي است كه بوسيله قضاوت دادگاهها طي ساليان گذشتهاتخاذ شده است بنابراين اصل حقوق انگلستان را قوانين عرفي تشكيل ميدهد و اين حقوق بوسيله قوه مقننه وضع نميشود بلكه با عقل سليم و آداب و رسوم و تصميمات پيشين محاكم شكل ميگيرد . قسمت مهمي از قانون مدني را قوه مقننه در برنگرفته و اين قوانين بوسيله آراء محاكم تسجيل شده در متون حقوقي آمده است با وجود اين بيشتر اعمالي كه براي تن شخص الزام آور است و مبناي مجازات ميشود اعمالي هستند كه بوسيله قوانين مدون منع شده و جرم تلقي گرديده اند .
«حقوق مصوبه و موضوعه»- «اصولاً قوانين جزائي كه معمولاً مقررات »
(حداكثر ) جرم را دارد بوسيله پارلمان بتصويب ميرسند و اين قوانين نوعي كد جزائي است كه بين تعداد زيادي قوانين نشر يافته اند مرجع رسيدگي و صلاحيت آن در جرائم نسبتاً كم اهميت كه حيثيت عمومي آنها زياد نيست دادگاه (ماژيستريت ) صلاحيت رسيدگي دارد . شايستگي اين دادگاه در امور جزائي بقرار زير :
1-جزاي نقدي تاصد ليره 2- حد اكثر 6 ماه حبس بنابراين هرگاه متهمي مرتكب جرمي شود كه مجازات آن از 6 ماه حبس و جزاي نقدي تا 100 ليره تجاوز نكند در (ماژيستريت كورت ) محاكمه ميگردد هر گاه جرائم اعلام شده مهم باشد دادگاه ماژيستريت اقدامات لازم را از قبيل تحقيق از شهود و غيره نموده و و با جمع آوري دليل پرونده را جهت رسيدگي بدادگاه بالاتر ميفرستد و در دادگاه اخير هيئت منصفه شركت دارد تشخيص تقصير متهم يا غير آنرا ميدهد هر شهر (تون ) داراي يك دادگاه ماژيستريت كه لا اقل هفتهاي دو جلسه رسيدگي دارد . متهمي كه توقيف گرديده ممكن است در زندان نگاهداري شود و يا در سلول موقت كلانتري و شهرباني تحت نظر باشد . خواه او را بعنوان مرتكب جرم گرفته باشند يا پليس حكم بازداشت اورا از قاضي ماژيستريت خواسته باشد و يا در بعضي موارد كه پليس بطور معقولانه اي مظنون گردد كه شخص تحت نظر گرفته شده مرتكب جرم گرديده است وقتي كه متهمي توقيف شد بايد در اولين فرصت بدادگاه ماژيستريت جهت تعيين تكليف اعزام شود . پليس نميتواند بيش از چهار روز مهتم را توقيف بلاتكليف در باز داشت نگاهدارد فرجه چهار روز هم براي اين است كه دادگاه هفته اي دو روز جلسه دارد اگر پرونده ناقص باشد و محتاج زمان براي تكميل آن گردد متهم يا مأمور تعقيب در خواست مهلت ميكند و در اين مورد قاضي ماژيستريت دستور ميدهد متهم در باز داشت بماند يا حسب مورد تحت نظر قرار گيرد و يا با قيد كفيل يا وجه الكفاله آزاد شود بيشتر افرادي كه مرتكب خلاف ميشوند باز داشت آنان جايز نيست اما به محكمه فرا خوانده ميشوند قانون (حابيس كورپوس ) تضميني است در مقابل زنداني بدون محاكمه يعني نميتوان بدون محاكمه وسيله مقامات قضائي آنهم بدون (دليل كافي ) كسي را توقيف كرد . اشخاصيكه متهم به نقص مقررات عبور و مرور ميشوند معمولاً در دادگاه حضور نم يابند اما لايحه بدادگاه ميفرستند ممكن است بعلت غيبت از حضور در دادگاه جريمه بيشتري بآنان تعلق گيرد دادگاههاي ماژيستريت بر حسب مورد گاه دادگاه اختصاري و يا پتي سثن ) و يا دادگاههاي پليس ناميده ميشوند . در چهار شهر بزرگ انگلستان قاضي ماژيستريت حقوق بگيرند (در لندن ماژيستريتهاي متروپوليتن (مركزي) حقوق دريافت ميدارند) اين قضاوت وكلاي مدافع مجرمي هستند كه بعنوان تمام وقت در خدمت دستگاه قضائي در آمده اند اينان قاضي ناميده نميشوند و معمولاً به مقامات بالاتر نميرسند و ترفيع ندارند با وجود اين در بيشتر جاها ماژيستريتها امين صلح هستند (قاضي دادگاه بخش ) اينان از افراد معمولي جامعه اما مردماني شايسته هستند اين قضاوت از بين زنان و مردان ناحيه خود بوسيله لرد چانسلر به توصيه و پيشنهاد كميته مشورتي ويژه ي منصوب ميگردند كه براي هر (كونتي) يك قاضي انتخاب ميشود كار اين كميته جدي و محرمانه است و كاملاً سرس ميباشد و كميته را در مقابل دسيسه اشخاص جاه طلب كه ميخواهد كلمات سحرآميزمين صلح را بعد از نامشان بياورند حمايت مينمايد بسياري از قضاوت در طبقات بالاي جامعه هستند و بسياري از آنان افرادي فعال بوده و در احزاب سياسي فعاليت دارند و اين امر تعجب آور نيست زيرا از كميته ميتوان انتظار داشت با حسن سابقه مردمي را انتخاب كند كه جامعه آنها را بعنوان افرادي معتبر و برجسته بشناسد . در بعضي موارد كه اقتضا داشته باشد كميته قضاوت را از بين منفردين و اشخاصيكه در احزاب شركت ندارند انتخاب مينمايند اساسي منشي و دبير علناً اعلام ميشود . امناي صلح حقوق دريافت نميدارند خدمات افتخاري با منش قاضيانه بآنها نيروي معنوي مي بخشد و شهرت بيشتري كسب ميكنند . الهان اعمال قدرت قانوني داشته و موقعيت اجتماعي ممتازي بدست ميآورند از طرفي از اين قضات انتظاري جز عدالت پروري و حسن شهرت و دقت نيست امناي صلح غالباً فاقد ترتيب حقوقي و شغلي هستند و لزومي هم ندارد كه متخصص اين حرفه باشند . با وجود اين بايد تجربياتي را در حصول مقصود و تسلط بر كار خود بياموزند . اين قضات بوسيله منشيان و دبيران دفاتر دادگستري باصول قانوني آشنا ميشوند. منشي ها حقوق دانان حرفه اي هستند. قاضي (ماژيستريت) در اخذ تصميم و تعيين مجازاتي كه فكر ميكنند مناسب بحال متهم باشد آزاد است و تابع هيچ فردي و مقامي نميباشد شكي نيست ، عقل سليم و انسانيت و شناسائي محيط و وضع متهم راهنمائي آنان در اين امر خواهد بود علاوه بر اين بايد اوضاع و احوال را در تعيين مجازات و تنبيه مشابه جرم را كه قبلاًمورد نظر قرار گرفته در نظر بگيرند و نميتواند بيش از آنچه در قانون مجازات تعيين شده حكم دهند ..
جلسه دادگاه در موقع اجلاس دادگاه بايد لااقل دو قاضي حاضر باشند و حضور بيش از هفت قاضي مجاز نيست (عملاً حداكثر 5 قاضي ) قضات بنوبت در پشت ميز محاكمه قرار ميگيرند در هر يك از آنها در حقيقت ممكن است در دو سه هفته اي يكبار جلوس داشته باشند در هر شهر شهردار و شخصي كه سالها قبل شهردار بوده هر دو حق دارند در جايگاه قضات قرار گيرند پرونده هاي جنائي با اقدامات مقدماتي از (ماژيستريت كورت ) به دادگاه معروف به كوراتريا (اسيزكورت ) ميرود در هر پرونده اگر متهم در برابر اتهامي كه بوي نسبت داده شده بگويد مقصر نيست و بيگناه ميباشد محاكمه او در حضور هيئت منصفه انجام ميگيرد بيشتر از دعاوي و جرائم كه بايد بدينسان مورد محاكمه قرار گيرند در كوارترسثن و اسز كورت مطرح ميشوند و اين در واقع شانس و آوانسي است براي متهم مثلاً كسيكه مرتكب سرقت دكان شده خواه در محكمه آسيز ويا كوارترشن از او تحقيق شده باشد در هر دادگاهي كه ابتدا پرونده اش رفته همانجا محاكمه مي شود .
صلاحيت دادگاهها جرائم مهم و معيني از قبيل قتل نفس و پرونده هائي كه مسائل مفصل قضائي را در بردارد و يا مسئله حضور شاهد و بررسي دقيق در آن مطرح باشد فقط در محكمه (آسيز ) مورد رسيدگي قرار ميگيرند و دادگاههاي كوارشن در شهرهاي مهم در هر كونتي چهار مرتبه يا بيشتر در سال تشكيل ميشوند و دادگاههاي آسيز در مراكز كونتي و مراكز مهم ديگر 3 يا 4 مرتبه در سال برقرار ميگردند . دادگاه كوارترسشن تا وقتي كه پرونده هاي موجود را مختومه ننمايد بكار خود ادامه ميدهد در اين حالت ممكن است يك تا دو هفته يا بيشتر اجلاس داشته باشد . در دادگاه كوارترسشن كونتي دادگاه يا بوسيله تعدادي امين صلح يا اعضاء ثبات محكمه اداره ميشود . وكيل كه مدافع عمومي بوده بيشتر وقت خود را صرف دفاع از پرونده هاي جزائي مينمايد بعنوان ركور در ثبات در محلهاي ويژه دادگستري منصوب بكار ميشود و بعنوان قاضي در دادگاه كوارترسشن اقدام برسيدگي در پرونده ها مينمايد كرسي دادگاه هاي (آسيز) بوسيله كميشنر آسيز اشغال ميشود اين عضو معمولاًقاضي دادگاه عالي است كه در حوزه قضائي خود لندن منصوب است و بمنظور تشكيل دادگاه سيار از لندن خارج ميگردد و در مراكز قضائي مدني توقف ميكند و به پرونده هاي موجود در آنجا رسيدگي مينمايد در حوزه هاي مهم قضائي معمولاً دو تن از اين قضات شركت ميكنند كه هر يك در دادگاه عليحده جلوس مينمايند و به امور قضائي فيصله ميدهند در لندن دادگاه عالي جنائي (اولدبيلي) داير است كه بجز ايام تعطيل مداوماً مشغول كار است و بمنزله دادگاه دائمي (آسيز ) لندن ميباشد .
اين دادگاه دائمي در ليورپول هم داير است . در محاكم كوارترسشن و آسيز هرگاه متهم در جايگاه مخصوص قرار گيرد و محاكمه شروع شود منشي از او سئوال مي كند آيا بجرم خود اقرار دارد و مقصر است يا نه اگر متهم بگويد مقصر نيست بايد محاكمه شود خواه مقصر باشد يا نباشد .
هيئت منصفه : براي اجراي محاكمه حضور هيئت منصفه اجباري است محل مخصوصي در دادگاه براي 30 نفر اعضاي هيئت منصفه وجود دارد فهرستي از اسامي ساكنين محل كه بعنوان ژوري انتخاب شده اند در دسترس همه قراردارد ازاين عده دوازده نفربراي شركت درمحاكمه بدادگاه فرا خوانده ميشوند .
مأموران تعقيب وپليس و وكيل مدافع متهم هر دوميتوانند اعضاء ژوري را جرح و رد كنند در اين صورت بجاي عضو مردود شخص ديگري عهده دار داوري ميگردد هر يك ازطرفين دعوي ميتوانند به هفت تن از اعضاءمنصفه حاضر بدون اقامه دليل اعتراض كنند .
ترتيب محاكمه : وقتي كه هيئت منصفه در جايگاه خود قرارگرفت محاكمه شروع ميشود مأمور تعقيب دعوي خود رابا معرفي شهود اقامه ميكند از گواهان حاضر وسيله مدافع پليس و يا وكيل مشاور متهم پرس وجو ميشود و ما جراي جرم و چگونگي آن مورد گفتكو قرار ميگيرد از گواهان طرف مقابل نيز ممكن است تحقيق گردد وقتي كه وسيله وكيل مدافع عمومي اقامه دليل شد متهم هم ميتواند متقابلا استناد بدليل و شاهد در مقام رفع ادعاي عليه خود بر آيد .
خودش دفاع كند و شهود معرفي نمايد در اين ضمن طرف مقابل ميتواند از وي و شهودش پرسشهاي لازم را بنمايد . مقررات مربوط به گواهي گواهان مهم و پيچيده است بخصوص گواهي كه نباشد يعني نقل قول از ناحيه شاهد باشدكه البته اين گواهي اعتبار چنداني ندارد وقتي كه محاكمه انجام پذيرفت قاضي دادگاه دلائل و اظهارات گواهان ر بمنظور آگاهي هيئت منفصه كه اطلاع چنداني بر امور قضائي ندارد خلاصه نموده و به آنها تبين مينمايد و نكات قانوني را براي آنها بازگو ميكند مواد استناديه و جهات موجه را به آنان گوشزد مينمايد تا بتوانند براحتي تصميم بگيرند بعد از آن اعضاء هيئت منصفه به اطاق در بسته ميروند و تا وقتي كه تصميم قضائي خود را درباره متهم نگرفتند حق خروج ندارند اگر بعد از چند ساعت مقرر به دادگاه آمدند و گفتند كه نميتوانند در مورد تقصير متهم يا بيگناهي او توافق نظر داشته باشند محاكمه جديدي بايد انجام شود .
كيفيت صدور رأي : شخصي را كه در مظان اتهام قرارگرفته نميتوان مقصر دانست مگر اينكه اعضاء هيئت منصفه او را گناهكار تشخص بدهند معمولاً هيئت منصفه بعد از مشاوره اعلام موافقت و نظر خود را مينمايند اكثر اين اعضاءبدون تجربه و تربيت قضائي هستند و قبلاً چنين فعاليتهائي نداشته اند بنابراين ممكن است تحت تأثير واقع شوند و نفوذپذير گردند اگر هيئت منصفه متهم را مقصر شناخت ديگر كاري ندارد چون اعلام حكم باقاضي دادگاه است .
اگر متهم ابتدائاً بجرم خويش اقراركند ديگر انجام محاكمه او ضرورت ندارد و دادگاه ميتواند تصميم لازم را دربلره او اتخاذ كند و مجازاتش نمايد نكته جالب اينست قبل از اعلام رأي وسيله قاضي پليس حاضر در دادگاه آنچه را كه درباره محكوميت پيشين زنداني و خصوصيت اخلاقي و روش اجتماعي او ميداند بقاضي محكمه اشعار ميدارد و شخص متهم و افراد ديگر نيز ميتواند در اين خصوص اطلاعات لازم را به قاضي بدهد .
پژوهشخواهي : متهم ممكن است در مقام دادخواهي مجدد و پژوهش از محكوميت خود در دادگاه استيناف جزائي برآيد . دادگاه استيناف جزائي سه عضو دارد دادگاه استيناف ميتواند بجهت عدم رعايت قانوني وسيله دادگاه بدوي حكم پژوهشخواسته را فسخ كند و يا مجازات را زياد يا كم نمايد .
مراجع پژوهشي دادگاههاي جزائي كه بع امور كم اهميت رسيدگي ميكند .
(ماژسيتريت يا كوارترسشن ) ممكن است كميته استينافي كوارترسشن باشد كه از 7 تا 12 قاضي (امين صلح ) از اعضاء (كونتي ها) تشكيل ميشود .
عاليترين دادگاه استيناف : عاليترين دادگاه استيناف مجلس لردهاست و اين دادگاه عملاً با 5 لرد از بين 9 لرد قاضي فعال (در حالت عادي لردهاي استيناف ) تشكيل ميشود و رياست آنرا (پير) كه داراي مرتبه عالي قضائي است بعهده دارد .
معافيت از مجازات : اگر متهمي از جهت بزه كوچك مقصر شناخته شود و محكوميت قبلي نداشته باشد ممكن است معاف از مجازات گردد در اين حالت به او تذكر داده ميشود اگر دوباره مرتكب جرم شد مجازات جرم اول نيز به جرم اخير اضافه و دوباره او اجرا ميگردد .
مجازاتها و نحوه اجراي آنها : مجازات ها در فرم جريمه يا زندان اجرا ميشوند بعض از مقصرين مخير هستند جريمه را بپردازند و يا زندان بروند بديهي است حتي الامكان پرداخت جريمه را ترجيح ميدهند تا از آنان سلب آزادي قانوني بعمل نيايد .
اطفال بزهكار : اطفال بزهكار كه بين سنين 16 تا 21 مرتكب جرم شوند به مؤسسه بورستال و دارالتأديب بمدت معيني فرستاده شوند بورستال مؤسساتي است ويژه كه گاهي در ساختمان زندان معمولي بنا ميگردد و تشكيل ميشود و مؤسسه تربيتي است در انگلستان دادگاههاي مخصوص اطفال بزهكار تشكيل يافته و جوانان بزهكار به نوعي مدارس كه شبيه معمولي است و تحت نظر وزارت كشور اداره ميشود جهت تعليم و ترتيب فرستاده ميشوند .
مجازات اعدام : تا سال 1964 مجازات مرگ براي قتل نفس در انگليس وجود داشت در سال 1956 مجلس عوام انگلستان لايحه قانوني براي الغاء آن تصويب كرد اما نوعي معين از كشتارها را ميتوان جزاي مرگ داد موقعيكه شخص قاتل شناخته شود و قاضي مجازات اعدام صادر نمايد وزارت كشور ميتواند تقاضاي يك درجه عفو كند و مجازات را تبديل به حبس نمايد عملاً شخص محكوم به حبس ابد ميشود بعد از دهسال يا بيشتر كه در زندان ميماند آزاد ميشود .
مسئله مجازات اعدام : ساليانه حدود 150 قتل در انگلستان انجام ميگيرد و نيمي از اين 150 نفر خود كشي مينمايند قاتلين را در گذشته به دار مجازات مي آويختند در سال 1959 چهار نفر اعدام گرديد .
اما مسئله اينكه آيا كسي را كه مرتكب قتل ميشود بايد اعدام نمود يا نه بيست سال مورد بحث و امعان نظر انگليسها قرار گرفته است .
آمار نشان داده است مبارزه با قتل و اجراي اعدام و شدت مجازات نأثير زيادي در كم شدن جرائم نداشته است از طرفي بموجب احصائيه ظرف چند سال اخير جرائم سرقت و آشوبگري همچنين جرائم اطفال رو بتزايد گذارده است سلولهاي زندان را پر از زنداني شده چنانكه سه زنداني در يك سلول بسر ميبرند هدف و منظور مجازات كه اصلاح جامعه و بزهكاران باشد نتيجه مطلوب نداده است محيط زندان و ترتيب داخل زندان و مجازات شديد نتوانسته است آنچنانكه شايد و بايد زندانيان را اصلاح كند و با اطمينان بعدم وقوع جرم در آينده آنانرا بهاجتماع برگرداند بنابراين در سالهاي اخير اصلاحاتي در اين باره انجام گرفته و كوشش بر اين مدار شده كه زندانيان راطبقه بندي كنند و براي هر يك وسيله تربيتي و درماني خاصي در نظر بگيرند براي زندانيان فرصت و موقعيت بدست آمده امور تجاري و صنعتي را در داخل زندان بياموزند براي آموختن موضوعات مختلف علمي و عملي در كلاس درس حاضر شوند رژيم زندان نميخواهد اين افراد تحت فشار و ديسيپلين مقررات قرار گيرد و اين امر چراغي فرا راه آنها باشد امروز با وجود مدرن كردن سيستم زندان باز مشكلاتي وجود دارد و سبب ميشود كه زنداني آزرده گردد و بر عقده اش افزوده شود بايد بطريق صحيح زنداني را تعليم داد و او را درمان روحي كرد تا درمان يافته به اجتماع بازگردد و ديگر گرد گناه نرود .
وكلاي دادگستري و چگونگي نقش آنها در اجراي عدالت
حرفه حقوقي دو عنصر دارد يعني دو نوع وكيل در انگلستان بجامعه حقوقي خدمت ميكنند يكي بريشتر است و ديگري (سالي سيتور) با وكيل مدافع و وكيل مشاور كه اين دو كاملاً از جهت انجام وظيفه و كار از يكديگر متمايزند وكلاي مشاور افرادي هستند كه گاهي (جونيور بريچ) خوانده ميشوند و تعداد آنها بمراتب بيشتر از وكلاي مدافع ميباشد شخصي كه احتياج دارد اطلاعات قانوني و حقوقي كسب كند دعوائي با ديگري داشته باشد در زحمت و مزاحمت افتد يا درباره معامله و غير قروض مال غير منقول دچار اشكال شود همچنين از مسائل مربوط به ميراث و هبه و حقوق مدني منتع شود بايد به وكيل مشاور مراجعه كند بيشتر دعاوي مالي به وكيل مشاور ارجاع ميشود وكيل مشاور ميتواند در داداگاه ماژيستريت از حق موكل خود دفاع نمايد اگر دعوي حقوقي يا جزائي پيچيده و مشكل و مهم باشد و يا بايد در دادگاه عالي طرح گردد در اين صورت وكيل مشاور به بريشتر (وكيل مدافع ) رجوع مي كند وكيل مدافع داراي ترتيب علمي حقوقي و تجربي است و در دادگاههاي عالي و پرونده هاي مهم دفاع را بعهده ميگيرد چون وكيل مشاور به آن حد نرسيده بناچار او را وكيل در توكيل مينمايد تا از موكل اصلي دفاع كند .
شرايط ورود بوكالت دادگستري
1-وكيل مشاور براي اينكه كسي بلباس وكالت و مشاوري در آيد بايد قبلاً در كانون وكلا (مؤسسه وكلا ) كار كند و امتحانات انجمن حقوقي را با موفقيت بگذارند بسياري از وكلاي مشاور ابتدا دوره دانشگاه را مي بيند اما بعضي فاقد اين تحصيلات هستند وكلاي مشاور معمولاً بشركت يكديكر كار ميكند وداراي منشي هستند بعضي از مؤسسات وكلا (دارالوكاله) كه امروز داير است در ساختمانهاي قديمي واقع شده و عمداً خود را پيرو روشهاي قديمي نشان ميدهند تا بر اهميت شغل خود بيفزايند مثلاً وسائل زمان چارلز ديكنز را در دارالو كاله خود فراهم آورده اند مسلماً متانت و وقار آنها در مردم ايجاد احترام ميكند و مراجعه به آنها را بيشتر مينمايد .
2-وكيل مدافع- اما براي اينكه كسي بخواهد وكيل مدافع به اصطلاح (بريشتر ) بشود بايد عضو يكي از چهار كانون مقيم دادگاه باشد و امتحان كانون وكلا را بگذارند همچنين بايد 12 ترم بعنوان دانشجو در كانون بگذارند و امتحان بدهد و قبول شود اين دوره را ميتواند به هنگام تحصيل در دانشگاه ببيند وقتي كه يك وكيل مدافع جوان خط مشي حرفه اي خود را شروع ميكند بايد به كانون وكلاي مدافع ملحق شود معمولاً چند سال اول كارش چندان رضايت بخش نيست و معروفيت ندارد و پول زيادي بدست نمي آورد اما اگر لياقت بخرج دهد بخوبي از شانس استفاده نمايد ميتواند جاي خود را در كانون و بين مردم باز كند بر حسب اتفاق ممكن است موقعيتي بدست آورد و بعنوان مشاور حقوقي ملكه انتخاب گردد اگر به اصطلاح بخش بگيرد ميتواند در معيت وكيل معروف ديگري بعنوان ليدر در دادگاه كسب معروفيت كند و به ثروت و مقام برسد اما در حقيقت موقعيت وكيل مدافع بيشتر مرهون سخت كوشي اوست در اهميت به ريشتر همين بس كه يكصد عضو مجلس عوام را بريشترها تشكيل ميدهند .
مشاغل قضائي : حرفه قضائي در انگلستان در معني خاصي وجود ندارد قضات و اعضاء محاكم صلح تمام وقت با رتبه هاي مختلف از بين وكلاي مدافع كه برجسته و كار آمد شده اند انتخاب ميشوند اگر وكيل مدافع وظيفه حقوق بگيري قضائي را بعنوان ماژيستريت يا قاضي كونتي بپذيرد ميتواند بشغل قضائي بالاتر ارتقاء يابد .
محاكم عالي دادگستري :
محاكم شهرستان از چندين قسمت تشكيل ميشود بخش چانسلري ازلرد چانسلر و هفت قاضي تشكيل ميشود و به دعاوي حقوقي ورشكستگي تر است ها و (اداره اموال اشخاص متوفي) و موضوعاتي از اين قبيل رسيدگي مينمايد بخش وصايا و طلاق بخش درياداري كه داراي يك رئيس و 7 قاضي (عضو) است به دعاوي طلاق و وصيت وارث و غرق كشتي رسيدگي ميكند همه قضات اين قسمت در لندن اجلاس دارند و بخش (كرسي ملكه ) از لردچيف جيتس و 21 قاضي تشكيل ميشود اين قضات اوقات رسيدگي امور مدني و جزائي (اولدبيلي ) را بين خود مستقيم نموده و بدعاوي مربوطه رسيدگي مي نمايند و بعنوان قاضي سيار به مراكز استانها ميروند و در دادگاههاي آسيز امور كيفري و حقوقي را فيصله ميدهند اين قضات سيار از احترام زيادي برخوردار هستند و بعنوان نماينده ملكه باشكوه و جلال تمام حكومت مينمايند از وسائل و امكانات خوب استفاده ميكنند در اتومبيلهاي دولتي حركت نموده وسيله موتور سيكلت سوار اسكورت ميشوند موقعيكه وارد دادگاه شدند لباس مليله دوزي حاشيه قرمز ميپوشند و كلاه گيس دراز بر سر ميگذارند با موزيك سلام نظامي به آنها داده ميشود عندالاقتضا در اطاقهاي مناسب قصر بيتوته ميكنند آشپز و غذاي مخصوص دارند در دادگاه بريشترها از كلاه گيس كوتاه و لباس تيرهبلند استفاده مينمايند و لباس رسمي ميپوشند .
قاضي دادگاه عالي در انگلستان لقب عاليجناب قاضي داشته و خودبخود ملقب به لقب (پهلواني ) ميگردد اگر اين قاضي به دادگاه استيناف رفت و ارتقاء مقام يافت (لرد جيتس ) ميشود گرچه حالا هنوز نايت است نه (پير) قضات عاليرتبه انگليسي ساليانه بيش از 8000 پوند دريافت ميدارند و تجارب فراواني در علم حقوق دارند بسياري از قضات كار خود را محدود بصدور احكام جنائي مينمايند در حاليكه سالها تجربه حقوقي اندوخته و ظرف بيست سال گذشته به امور مدني رسيدگي كرده و در اين رشته تسلط يافته اند .
سيستم حقوقي انگليس از لحاظ اجراي عدالت از شهرت خوبي برخوردار است كسيكه مرتكب جرمي شده مطمئن است علناً محاكمه ميشود و درباره اش اجراي عدالت ميگردد قانون او را در مقابل تصميمات نابجا حمايت نموده قضات در امور حقوقي و جزائي با سرعت عمل معقولانه اي مجري عدالت هستند .
معاضدت قضائي-يكي ديگر از امتيازات حقوقي انگلستان معاضدت قضائي است كمك بلاعوض و قانوني است نسبت به اشخاصيكه در آمد كافي ندادند يعني دفاع مجاني از آنها در دادگاه ها و كمك و راهنمائي حقوقي آنها به تذكر است قضات ماژيستريت و امناي صلح را از اين جهت گاهي مورد انتقاد قرار ميدهند كه فاقد ترتيب حقوقي و قضائي هستند اما عملاً اين ايراد به آنان وارد نيست چون به روحيه مردم آگاهي دارند و آراء آنها ساده و مطابق فكر و سليقه و روح اجتماع است علاوه بر اين بتدريج داراي تجارت حقوقي و قضائي ميشوند و به همنوعان خود خدمت مينمايند .
پليس انگلستان- يكي از بهترين مؤسسات انگليس دستگاه پليس آنست ، پليس داراي كلاه و لباس و هيئت مخصوصي ميباشد جدي و مهربان و وظيفه شناس و در خدمت مردم است ، در خارج از شهر لندن يعني استانها پليس بوسيله نيروهاي محلي استخدام ميشود و حقوق او بوسيله دفاتر (كونتي ) پرداخت ميگردد حكومت مركزي قدرت پليس را بمقامات محلي واگذار نموده كار آگاهان وزارت كشور نيروهاي محلي را كنترل ميكنند وزير كشور ميتواند رئيس پليس را عزل و نصب نمايد اما عمليات نيروهاي محلي معمولاً بموجب مسئوليت وزراء نخواهد بود در لندن پليس وظائف متعددي را بعهده دارد پليس مركزي كه زاويه عمل و حوزه استحفاظي آن معين است وظايفي دارد معمولاً حوزه پليس لدرن است زير نظر وزير كشور اداره ميشود يعني در واقع حكومت مركزي روي قواي پليس كنترل دارد و پليس متروپوليتن خدمات مختلفي را بعهده دارد حفظ انتظام جلوگيري از وقوع جرم كشف جرم و تعقيب مجرم ، اسكاتلنديارد معروف ادارة تحقيقات و بررسي جنائي است كه حاليه در محل جديد اداراتش در چند طبقه ساختمان نزديك (وايت هال ) و كجلسين قرار دارد.
در سالهاي قرن بيستم قواي پليس انگليس در سراسر جهان از شهرت افسانه اي فوق العاده اي برخوردار بود كار آگاهان ورزيده وسائل كشف جرم و پليس ترتيب شده و مجرب انگليسي جاي خود را در داستانهاي پليسي و نويسندگان و كتابها باز كرده است چنانكه در داستانهاي پليسي كه به زبانهاي زنده دنيا ترجمه ميشود شما ميتوانيد عمليات خارق العاده اي پليس انگليس و كار آگاهان اسكاتلندي را بشنويد و ببينيد و بخوانيد . پليس انگليس خونسرد مؤدب و مرتب است و در حين انجام وظيفه دفتر يادداشت كوچكي در دست دارد با دقت نظر كوچكترين حركات خلاف مفصرين را يادداشت ميكند و مشخصات متهم را منعكس و به اداره پليس گزارش مي كند پليس وقتي خوشحال است كه خوب انجام وظيفه كرده باشد و بتواند شرح حوادث و سوانح متعدد را بدهد و در مقام اجراي بمقامات قضائي كمك كند برطبق آداب و رسوم انگليسي عادت دارد پليس را بدون سلاح ببيند و توسل وسيله پليس جز در موارد ضروري مطلوب مردم نيست هر چند از شهرت جهاني و محبوبيت پليس انگليس كاسته شده شده باوجود اين در جامعه انگليس پليس از قدرت قانوني در وظيفه شناسي بطور صحيح استفاده ميكند در سال 1962 كميسيون سلطنتي پليس پيشنهاداتي در جهت پيشرفت فعاليت و نحوه كار پليس داد كه در پرستيژ پليس مؤثر بود پليس مورد اعتماد مردم است و گزارش او براي دستگاه قضائي اگر خلافتش ثابت نشود حجت ميباشد بهرحال اين بود سيستم قضائي و پليسي انگلستان لازم به توضيح است مباني حقوق انگلستان از سه منشاء ميباشد .
1-حقوق عرفي يعني تصميمات قضائي و آراء قضات در محاكم 2- حقوقي كه برمبناي انصاف طرح شد معروف به اكويتي ميباشد 3- حقوق موضوعه و مصوبه پارلماني .

محمد عبادزاده
رئيس شعبه پنجم دادگاه استان آذربايجان شرقي

برچسب ها:
آخرین مقالات